اگه خدا بخواد و همه چي جور بشه، انشااله فردا عصر ٥شنبه 11/3/91 حركت ميكنيم به سمت تهران. همگي هستيم. من و بابايي و ماماني به همراه ياسمين اينا و محمد اينا. اين اولين سفر ياسمين زهرا و محمدكوچول به تهرانه. ضمن اينكه كلا اين اولين سفر محمد آقاست توي كل زندگيش... بريم ببينيم آخر مي تونيم اين سپهر كوچولوي عمه انسيه رو ببينيم يا نه. عمه هام و بچه هاشون تهرانن و البته دختر عمو فاطمه كه شنبه مياد.احتمالا تا اواسط هفته آينده هستيم و بر ميگرديم. (من كه هنوز مرخصي بهم ندادن) اگه خدا بخواد باهمت دوستان (مادر و پدر اين وروجكها) ميام و وبلاگ رو به روز ميكنم. يا حداقل پيامهاي دوستان رو ميخونم. دعا كنين شرايط فراهم شه و يه سر بريم جمكران و زيا...